نگاهی به سخنرانی حضرت زینب (س) در کوفه (1)
یک یا دو روز(11 یا 12) بعد از واقعهٔ خونین و غمبار عاشورای سال 61 هجری قمری، دشمنان احمق و نادان به خیال تحقیر و اهانت، خاندان عصمت و طهارت را وارد کوفه کردند. مردم شهر و بازار کوفه با هیاهو و بعضاً با اشک و ناله، انتظار ورود اسرای کربلا را میکشیدند. اهلبیت امام حسین (ع) همراه با دیگر اسیران، درحالیکه در محاصرهای نظامیان مسلح اموی قرار داشتند، وارد کوفه شدند، هنگامیکه در مرکز شهر رسیدند، برخلاف انتظار حاضران، صدای رسای خانمی را شنیدند که به آنان فرمان سکوت داد! همه ساکت شدند حتی زنگ شترها از صدا افتاد. حضرت زینب (س) لب به سخن گشود، سخنانِ آتشین، حماسی و اثرگذاری ایراد نمود؛ بانویی که فاصلهای از شهادت برادران، فرزندان و برادرزادههای او نگذشته است، باشهامت و شجاعت تمام چنین سخنرانی کند غیر از زینب دختر علی (ع) از کسی دیگر برنمیآید.
زینب (س) با آن سخنرانی و خطابهٔ کوتاه مرحله و فاز دوم مبارزه و قیام عاشورا را کلید زد. دشمن را غافلگیر بلکه زمینگیر کرد؛ در حقیقت این زینب (س) بود که یزیدیان و کوفیان را به اسارت گرفته بود، جز خاموش ساختن این صدا چارهٔ دیگری نداشتند. خطبه کوتاه بود، اما به بلندای تاریخ، اثرگذار و حماسهآفرین. خطابه ناتمام ماند، اما ضربهای تمامکننده و مرگبار بر دستگاه ستمگران وارد کرد.
سخنرانی و خطابهٔ زینب (س) را میشود از ابعاد، سیاسی، جامعهشناختی، روانشناختی و فصاحت و بلاغت موردبررسی و تأمل قرارداد. قبل از بررسی متن خطابه، پاسخ به چند پرسش ضروری است.
1.روایت گر این خطابه کیست؟
2. راوی، دربارهٔ سخنان زینب (س) آنچه گفته است؟
3. چرا زینب (س) سخنرانی کرد، نه امام سجاد(ع)؟
4. اثرگذاری خطابه چه گونه بوده است؟
ادامه دارد.